Tein elo-syyskuussa isomman mix and match -setin, josta osa tulee tässä. Syksyt ovat kummallisen kiireisiä aina ja blogipostaukset viimeistään kärsivät niistä ensimmäisinä. Ommellakin ehtii välillä, mutta ah, se kuvaaminen. Mustavalkoinen ja pinkkivalkoinen joustavaa raitatrikoota. Ompelin mustavalkoisen suoraan kuviotrikoon päälle ja tikkasin peittarilla. Eli reunat eivät ole käännetyt.

وبلاگ همه ی دخترا و پسرای ایرونی. شعر عاشغانه داستان و موضوعات گوناگون. باز هم بوی محرم آمد. حسین هنوز یاریگری می طلبد. والا مردی از تبار نور که هنوز ناشناس باقی مانده است. چشم ها از هیبت چشمم به پیچ و تاب بود. محو چشمم چشم ها و چشم من بر آب بود. چشم گفتم چشم دادم چشم پوشیدم زآب. من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود. عطر محرم در فضای خانه ما هم پیچیده است. قدم بر دیدگان من بگذارید و وارد شوید.

ف ق ط واس ه م سعود ش جاعی. I nEvEr SaId ThAt I cOuLd ChAnGe ThE wOrLd . متاسفانه یا خوشبختانه من دیگه این وبو آپ نمیکنم. نمیدونم دقیقا باید چی بگم. و اینو بدونین که من فقط بخاطر خودم اینکارو میکنم. نه بخاطر اتفاقی یا حرف کسی. راستش از نوشتن خسته شدم. البته شاید یه وب دیگه زدم اما ایندفعه دیگه فقط واس خودم. هرکی خواست میتونه آدرس بگیره البته اگه وبو زدم. دلم واسه مسعود تنگ میشه. چه من باشم و چه نباشم.